معنی لچک به سر - فرهنگ فارسی معین
معنی لچک به سر
لچک به سر
کنایه از زن، دشنامی برای مردان ترسو و بی جربزه
تصویر لچک به سر
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با لچک به سر
لچک به سر
لچک به سر
زن، زن ِ ضعیف. زنی ضعیفه یا فقیره در مقام جلب شفقت و رقت گویند: من یک لچک بسری بیش نیستم. من یک لچک بسرم با سه یتیم
لغت نامه دهخدا
لگن به سر
لگن به سر
دیگ به سر. قزقان به سر. موجودی با لگنی بر سر که در تصور کودکان آرند، بیم دادن ایشان را چون یک سرو دوگوش. لولو خرخره و جز آنها، در تداول عامه، فرنگی به مناسبت کلاه شاپو که بر سر نهد
لغت نامه دهخدا
لت به سر
لت به سر
ساختمانی که بام پوش آن تخته ای باشد، ساختمانی که بام پوش آن تخته ای باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
لچک بسر
لچک بسر
زن، زن ضعیف ضعیفه، دشنامی است مردان ترسو وبی جربزه را
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.