معنی لترمه کردن - فرهنگ فارسی معین
معنی لترمه کردن
- لترمه کردن((لَ تِ مِ. کَ دَ))
- آغشتن، آلودن
تصویر لترمه کردن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با لترمه کردن
لترمه کردن
- لترمه کردن
- با مایعی آغشتن: ... نان را در چای شیرین لترمه میکرد و میخورد
فرهنگ لغت هوشیار