کپ (در تداول خانگی). هر یک از دو پاره گوشت دو سوی دهان که فک اعلی را به اسفل متصل کند. دو سوی دهان از برون سوی. دو طرف دهان از سوی بیرون که چون باد در دهان انباری از دو سوی برآمدگی پیدا کند. آن قسمت از دهان که چون پرکنی برآمده شود. در تداول عوام کپ و آن عضله ای باشد که بر دو سوی دهان است میان فک ّ اعلی و اسفل و آن را از بیرون و از درون هر دو لپ گویند. هر یک از دو عضلۀ جانب راست وجانب چپ دهان. جوف دهان میان دندانهای طرف راست یا چپ و گونه. غپ. غُنب (در لهجۀ قزوین) : خضم، دو لپی خوردن یعنی با دو سوی درونی دهان خوردن: من کنم پیش تو دهان پرباد تا زنی بر لپم تو زابگری. رودکی. - آلو در لپ آغوندن، یا کنج لپ آغوندن، خیس کردن یکسوی درونی دهان. - زابگر بر لپ کسی زدن، لپق زدن
لقمۀ کلان. تکۀ بزرگ. (برهان) ، در لغت نامۀ اسدی این صورت را آورده و بدان معنی کاج و سیلی داده است با شاهد ذیل: رویش نبیند ایچ و قضا را چو بیندش بامش بر آستین و لپش بر قفازند. خطیری. ولیکن بی شک این کلمه لت است نه لپ. صاحب برهان این معنی را به لب با بای موحده میدهد