جدول جو
جدول جو

معنی لبنیات

لبنیات((لَ بَ یّ))
شیر و محصولاتی که از شیر به دست آورند مانند ماست و پنیر و کره و خامه
تصویری از لبنیات
تصویر لبنیات
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با لبنیات

لبنیات

لبنیات
جمع لبینه، جیوان شیریان جمع لبنیه شیر و محصولاتی که از آن بدست آورند مانند ماست پنیر کره خامه کشک دوغ و غیره: (حکیم جاثلیق گفت) از کل لبنیات و ترشیها باید پرهیز کردن، . . ترا از ترشیها و لبنیات نهی کرده ام
فرهنگ لغت هوشیار

لبنیات

لبنیات
جَمعِ واژۀ لبنیه. محصولات شیری و خود شیر. شیر و چیزها که از شیر کنند چون ماست و پنیرو کره و لور و کفی و کشک (پینو) و دوغ و کره و خامه (خامه تو) و روغن و سرشیر (قیماق) و قره قروت (رخبین) و آغوز (ماک) (فله). مجموع شیر و آنچه از شیر حاصل شود، در طب لبنیات گویند و شامل کره و روغن نشود
لغت نامه دهخدا

ابنیات

ابنیات
جَمعِ واژۀ ابنیه. جج ِ بناء، پایه ها. بنیان ها. اصل ها. قواعد: کتاب الأبنیه عن حقایق الادویه، صیغه ها. صیغ: کتاب الابنیه لابن القطاع. ج، ابنیات
لغت نامه دهخدا

بنیات

بنیات
از ’ب ن و’، کاسه های خرد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
- بنیات الطریق، راههای خرد که از راه بزرگ جدا شود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

ابدیات

ابدیات
پایندگی ها، جمع ابدیه جاودانیها پایندگیها، عقول و نفوس مجرد را از جهت آنکه در معرض فنا و زوال و کون و فساد نیستند ابدیات نامیده اند
فرهنگ لغت هوشیار