جدول جو
جدول جو

معنی لب شیرین کردن

لب شیرین کردن((~. کَ دَ))
تبسم کردن، شکرخند زدن
تصویری از لب شیرین کردن
تصویر لب شیرین کردن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با لب شیرین کردن

لب شیرین کردن

لب شیرین کردن
بسم. تبسم. ابتسام. کشر. دندان برهنه کردن. افترار. خنده کردن. (آنندراج) :
غنچه اش هر گه لبی از خنده شیرین میکند
پرتوش روشن چراغ حسن پروین میکند.
ملامفید بلخی (از آنندراج).
خدای را که به اغیار لب مکن شیرین
که تلخ بر تو همان نوشخند خواهم کرد.
شانی تکلو (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا