معنی لب شور - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با لب شور
لب شکر
- لب شکر
- لب چاک لب شکری: لب شکر گشته ای که تا دانند جای دندان شکستنت خالی است. (میر معصوم تجلی آنند. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
آب شور
- آب شور
- نام یکی از سه آبراهۀ رودطاب در حدود فارس، و نام دیگر آن آب شولستان است
لغت نامه دهخدا
لب نور
- لب نور
- نام دریاچه ای به ترکستان شرقی. (تاریخ مغول ص 8)
لغت نامه دهخدا
آب شور
- آب شور
- اگر بیند که از آب شور بسیار خورد، دلیل کند که عمرش کوتاه بود و معشیت وی بد - محمد بن سیرین
فرهنگ جامع تعبیر خواب
آب کور
- آب کور
- فاقد آب آنکه از آب بی نصیب است، ناسپاس حق ناشناس نمک بحرام
فرهنگ لغت هوشیار