جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با لاش و ماش

لاش و ماش

لاش و ماش
باطل بیهوده: قال الحجاج لجبله بن الایهم الغسانی قل لفلاح: اکلت مال الله با بدح و دبیدح فقال له جبله: خواسته ایزد بخوردی به لاش ماش ای اکلت مال الله بالباطل
فرهنگ لغت هوشیار

لاش و ماش

لاش و ماش
لاش ماش. حیله. باطل. رجوع به لاش و رجوع به لاش ماش شود
لغت نامه دهخدا

قاش و قماش

قاش و قماش
نادرست نویسی خاش و خماش مردم پست داس و دلوس سفله داس و دلوس خاش و خماش
فرهنگ لغت هوشیار

خاش و خماش

خاش و خماش
بمعنی خاش و خش است که خس و خار و ریزه های دم مقراض و تیشه و چیزهای افکنده و بکارنیامدنی باشد. (برهان قاطع) (آنندراج). داس و دلوس. قاش و قماش، آشغال
لغت نامه دهخدا

قاش و قماش

قاش و قماش
سفله. داس و دلوس. (فرهنگ اسدی). خاش و خماش
لغت نامه دهخدا

لاش ماش

لاش ماش
باطل بیهوده: قال الحجاج لجبله بن الایهم الغسانی قل لفلاح: اکلت مال الله با بدح و دبیدح فقال له جبله: خواسته ایزد بخوردی به لاش ماش ای اکلت مال الله بالباطل
فرهنگ لغت هوشیار

لاش ماش

لاش ماش
کلمه ای است فارسی، و آن مخفف لاشی ٔ نباشد و به معنی باطل و بیهوده است: قال الحجاح لجبله بن الایهم الغسّانی قل لفلاح اکلت مال اﷲ بابدح و دُبیدح، فقال له جبله خواستۀ ایزد بخوردی به لاش ماش، ای اکلت مال اﷲ بالباطل، (مجمع الامثال میدانی ذیل: اخذ، بابدح و دبیدح)
لغت نامه دهخدا