جدول جو
جدول جو

معنی لاسکوی

لاسکوی((سَ کَ))
پرنده ایست کوچک و خوش آواز
تصویری از لاسکوی
تصویر لاسکوی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با لاسکوی

لاسکوی

لاسکوی
پرنده ایست کوچک و خوش آواز (سیره یا سسک) : خول طنبوره توگویی زند و لاسکوی از درختی بدرختی شود و گوید آه. توضیح بعضی این کلمه را بمعنی لحنی از الحان موسیقی یا آلتی موسیقی گمان برده اند ولی شاهدی برای آن یافته نشد و ظاهرا بیت فوق از منوچهری منشا این اشتباه گردیده
فرهنگ لغت هوشیار

لاسکوی

لاسکوی
نام جانورکی است کوچک و خوش آواز. (برهان). ظاهراً سیره یا مرغ کوچک دیگری است و یا پرندۀ کوچکی که امروز سسک نامیده میشود. بعضی این را به معنی لحنی از الحان موسیقی یا آلتی از موسیقی گمان برده اند ولی من شاهدی برای آن نیافتم و بیت ذیل منوچهری ظاهراً منشاء این غلط و اشتباه است:
خول طنبوره تو گوئی زند و لاسکوی
از درختی به درختی شود و گوید آه.
لاسکوی در این شعر مثل طنبوره مفعول زدن نیست بلکه مبتدای جملۀ بعد است معطوف به خول و فاعل ِ فعل شدن به معنی رفتن و نام مرغی است
لغت نامه دهخدا

لاسکی

لاسکی
منسوب به لاسک که دهی است از توابع شفت فومن به گیلان
لغت نامه دهخدا

لاسکی

لاسکی
منسوب به لاسک و آن گمان برم نوعی از جامه باشد بمازندران. ابوعبداﷲ طاهر بن احمد... بدین نسبت مشهور است. (انساب سمعانی ورق 595). رجوع به فقرۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا

باسکول

باسکول
برای وزن کردن کالای سنگین و کامیون و غیر آن بکار میرود، قپان
باسکول
فرهنگ لغت هوشیار

باسکول

باسکول
ترازوی بزرگ برای وزن کردن بارهای سنگین مانند کامیون و بار آن، ساختمانی که این ترازو در آن قرار دارد
باسکول
فرهنگ فارسی عمید