جدول جو
جدول جو

معنی لاس زدن

لاس زدن((زَ دَ))
لاسیدن، در آغوش کشیدن و بوسیدن
تصویری از لاس زدن
تصویر لاس زدن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با لاس زدن

لاس زدن

لاس زدن
دست بچهره و اعضای بدن زنی کشیدن ملاعبه لاسیدن، ملامسه کردن و ملاعبه کردن
فرهنگ لغت هوشیار

لاس زدن

لاس زدن
از پی ماده رفتن حیوان نر
دست به گونۀ زن یا دختری کشیدن، لاسیدن
لاس زدن
فرهنگ فارسی عمید

لاس زدن

لاس زدن
به نظر ریبه در کسی دیدن. ملامسه کردن و دست بازی کردن. ملاعبه کردن به ریبه. رجوع به لاس شود
لغت نامه دهخدا

لاف زدن

لاف زدن
خودستایی کردن، دعوی زیاده از حد کردن، برای مِثال دوست مشمار آنکه در نعمت زند / لافِ یاری و برادرخواندگی (سعدی - ۷۱)
لاف زدن
فرهنگ فارسی عمید

لاک زدن

لاک زدن
سرخه زدن به ناخن مالیدن لاک. یا لاک زدن ناخن. لاک را روی ناخن مالیدن، اندودن ناخن به لاک
فرهنگ لغت هوشیار

لاف زدن

لاف زدن
خودستایی کردن: این لافی نیست که میزنم و بارنامه نیست که میکنم بلکه عذری است که بسبب این تاریخ میخواهم، دعوی باطل کردن: برگ بی برگی نداری لاف درویشی مزن، (سنائی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار