از بلاد نوبه، صنفی از غلامان سیاه را از آنجا آرند و کافور اخشیدی و نیز صندل لابی از آنجاست، متنبی گوید کان ّ الاسودَ اللابی فیهم، (معجم البلدان) جایگاهی است در شعر، (معجم البلدان)
نام حکیمی که اسطرلاب را او وضع کرده است، (برهان)، نام حکیمی یونانی که اصطرلاب منسوب بدوست، (آنندراج)، برخی گویند نام پسراسطر است و اسطر نام پادشاهی بوده از یونان، (برهان)، نام مردی، گویند از هند است و اسطرلاب منسوب به وی، قیل الاصل انّه سطر اسطراً و بنی علیه حساباً بمعرفه الاقالیم السبعه فی صفائح من نحاس فقیل الاسطرلاب ثم مزجا و نزعت الاضافه فقیل الاسطرلاب معرفه و قدیقال الاسطرلاب بتقدم السین علی الطّاء، (منتهی الارب)، آنچه صاحب برهان و دیگران در معنی لاب و اسطرلاب آورده اند غلط است، کلمه اسطرلاب کلمه ای است یونانی مرکب از آسترن به معنی ستاره و لامبانین به معنی اخذ و گرفتن، رجوع به لغت اسطرلاب و استرلاب درهمین لغت نامه شود، به لغت یونانی آفتاب را گویند، (برهان)، آفتاب، (آنندراج) (شمس اللغات)، اندازۀ آفتاب، (شمس اللغات) نام پسر ادریس علیه السلام، (برهان)