جدول جو
جدول جو

معنی گوشه چشم

گوشه چشم((~. چَ))
کنایه از توجه و التفات مختصر و کوتاه
تصویری از گوشه چشم
تصویر گوشه چشم
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با گوشه چشم

توشه چشم

توشه چشم
کنایه از نگاه به افراط به جانب محبوب. (آنندراج). نگاه زیاد از حد به جانب مطلوب. (ناظم الاطباء). نگاه به افراط به جانب معشوق یا مطلوب. (فرهنگ رشیدی) :
نگه می کرد ماه از گوشۀ چشم
دلش برمی نگشت از توشۀ چشم.
امیرخسرو (از فرهنگ رشیدی)
لغت نامه دهخدا

گوشه قشم

گوشه قشم
دهی است از بخش قشم شهرستان بندرعباس. واقع در 40000 گزی باختر قشم و 40000 گزی جنوب راه مالرو قشم به باسعید. و جلگه و گرمسیر و سکنۀ آن 150 تن است. آب آن از چاه و باران و محصول آن خرما و غلات و شغل اهالی زراعت و صید ماهی و راه آن مالرو و صنایع دستی آنان پارچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

گربه چشم

گربه چشم
آنکه مردمک چشمش کبود باشد کبود چشم ازرق زاغ چشم: حمل دلالت کند بر: ... سرمه چشم یا گربه چشم یا میش چشم. توضیح با گریه چشم اشتباه نشود. گربه چشمی. کبود چشمی زاغ چشمی
فرهنگ لغت هوشیار

گریه چشم

گریه چشم
آنکه چشمانی گریان دارد. توضیح مرحوم دهخدا در حاشیه فهرست و لف نوشته اند: گریه چشم نیست گربه چشم است: ابا سرخ ترکی بدی گربه چشم که گفتی دل آزرده دارد بخشم. (فردوسی) اما در جامع الحکمتین ص 84 آمده: گویم رسم مردم آنست که او زنده خندنده است یا زنده گرینده چشم. و بنابرین گریه چشم بجای خود صحیح است
فرهنگ لغت هوشیار

روشن چشم

روشن چشم
آنکه چشمش روشن است. قریرالعین. شاد و مسرور
لغت نامه دهخدا

گربه چشم

گربه چشم
کسی که مردمک عمودی دارد. کاس. ازرق. زرقاء. زاغ چشم. کبودچشم: صالح گفت: چه خواهید؟ گفتند: آن خواهیم که از این کوه سنگ خارا شتری بیرون آوری ماده با بچۀ سرخ موی و گربه چشم. (ترجمه تاریخ طبری بلعمی).
ابا سرخ ترکی بدی گربه چشم
تو گفتی دل آزرده دارد به خشم.
فردوسی.
و آن شتربان مردی سرخ مو و گربه چشم. (قصص الانبیاء ص 152). (به) بخت النصر گفتند چون هفت ساله شد به غایت باقوت بود ولیکن آبله رو و گربه چشم و بر سر مو نداشت. (قصص الانبیاء ص 179).
دگر ره یکی روسی گربه چشم
چو شیران به ابرو درآورده خشم.
نظامی
لغت نامه دهخدا