جدول جو
جدول جو

معنی گوچاه

گوچاه((گَ یا گُ))
گودالی که چندان عمیق نباشد و ته آن را بتوان دید، حفره
تصویری از گوچاه
تصویر گوچاه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با گوچاه

گوچاه

گوچاه
گَوی را گویند که چندان عمیق نباشد و بن آن را توان دید. (برهان) (آنندراج). حفره.گودال. (اشتینگاس). رجوع به گو (گ َ / گُو) شود
لغت نامه دهخدا

گواچه

گواچه
ریسمانی است که از درختی آویزند و بر آن نشینند و در هوا تاب خورند گواچه تاب گازره باد پیچ
فرهنگ لغت هوشیار

توچاه

توچاه
دهی از دهستان حومه بخش لشت نشاء شهرستان رشت است و 2845 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

گاوچاه

گاوچاه
چاه فراخ و بسیار ژرف و دورتک، بَیون، (منتهی الارب)، رجوع به گاوچه شود
لغت نامه دهخدا

گودچاه

گودچاه
دهی است از دهستان قصبۀ بخش حومه شهرستان سبزوار واقع در 25 هزارگزی باختر سبزوار و 3 هزارگزی شمال شوسۀ جادۀ عمومی سبزوار به شاهرود. جلگه و معتدل است. 96 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

گواچه

گواچه
به معنی گواچو است، وآن ریسمانی باشد که از جایی آویزند و بر آن نشسته در هوا آیند و روند. (برهان). و رجوع به گواچو شود
لغت نامه دهخدا

نوچاه

نوچاه
دهی است از دهستان مرکزی بخش طرقبۀ شهرستان مشهد، در 6 هزارگزی شمال شرقی طرقبه و 3 هزارگزی شمال راه مشهد به طرقبه، در دامنۀ معتدل هوائی واقع است و 190 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و بنشن، شغل مردمش زراعت و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا