جدول جو
جدول جو

معنی گوا کردن

گوا کردن((گُ. کَ دَ))
شاهد گرفتن، به شهادت خواستن
تصویری از گوا کردن
تصویر گوا کردن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با گوا کردن

گوا کردن

گوا کردن
شاهد گرفتن. به شهادت خواستن:
بدو گفت کین دختر خوب چهر
به من ده به من بر گوا کن سپهر.
فردوسی.
گوا کرد بر خود خدا و رسول
که دیگر نگردم به گرد فضول.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

گور کردن

گور کردن
دفن کردن مرده را: نصر سیار برو اصل عمرو نماز کرده اندر سراپرده خویش گور کردش. یا به گور کردن، دفن کردن
فرهنگ لغت هوشیار