جدول جو
جدول جو

معنی گلنگدن

گلنگدن((گَ لَ گَ دَ))
شیئی فلزی در تفنگ و تیربارها که متصل به محفظه فشنگ است و با حرکت دادن و پیچانیدن آن فشنگ به محفظه وارد و یا پوکه فشنگ از محفظه انتهای آن خارج شود
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با گلنگدن

گلنگدن

گلنگدن
ترکی رو آی از روند و آیند که برابر پارسی این واژه ترکی است آلتی است در تفنگ و مسلسل که بوسیله حرکت آن فشنگ در مخزن وارد و یا از آن خارج میشود
فرهنگ لغت هوشیار

گلنگدن

گلنگدن
در ترکی بمعنی آینده و رونده است و اصطلاحاً در تفنگ بقسمتی از آن اطلاق میشود که متصل محفظۀ فشنگ است و با حرکت دادن و پیچانیدن آن فشنگ به محفظه رود و یا پوکۀ فشنگ از محفظۀ منتهای آن خارج شود
لغت نامه دهخدا

گلنگدر

گلنگدر
دهی است از دهستان بخش مرکزی میانۀ شهرستان میانه واقع در 4هزارگزی جنوب خاوری میانه و هزارگزی راه شوسۀ میانه به خیاو و 3هزارگزی راه شوسۀ میانه به تهران. هوای آن معتدل و دارای 678 تن سکنه است. آب آن از گرم چای و محصول آن غلات، حبوبات، برنج و پنبه است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

لنگیدن

لنگیدن
لنگان لنگان راه رفتن، راه رفتن لنگ، برای مِثال بلنگید در زیر من بارگی / از او بازگشتم به بیچارگی (فردوسی - ۶/۴۸۹)
لنگیدن
فرهنگ فارسی عمید