جدول جو
جدول جو

معنی گشی

گشی((گَ))
خوشی، خوشحالی، شادمانی، خرامیدگی، رفتار توأم با ناز
تصویری از گشی
تصویر گشی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با گشی

گشی

گشی
خرامیدگی و جلوه گری و نازرفتاری. (برهان) (آنندراج) (فرهنگ رشیدی) ، خوشی. خوشحالی، تندرستی. (از برهان) :
تابجهان گشی است و خوشی ای صدر
خوش زی و گش با سمن رخان پریوش.
سوزنی (از فرهنگ رشیدی)
لغت نامه دهخدا

گشی

گشی
خوشی. خوشحالی. (از آنندراج) ، تندرستی. (برهان) (آنندراج). رجوع به کشی شود
لغت نامه دهخدا

گشی

گشی
دهی است از دهستان خاویز بخش اهرم شهرستان بوشهر، واقع در 25هزارگزی جنوب خاور اهرم، در دامنۀ کوه خورموج. منطقه ای است کوهستانی و هوای آن معتدل و دارای 327 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن مرکبات و خرماست. شغل اهالی باغبانی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا