معنی گستن
- گستن((گُ تَ))
- کوفتن
واژههای مرتبط با گستن
گستن
- گستن
- کوفتن چنانکه بکوس، یعنی بکوب. (آنندراج) (انجمن آرا). اصح ’کستن’ با کاف تازی است
بستن
- بستن
- انعقاد
رستن
- رستن
- خلاصی یافتن
گفتن
- گفتن
- عرض کردن
بستن
- بستن
- چیزی را در بند کردن
جستن
- جستن
- طلب
آستن
- آستن
- آستین، آستی، کم
رستن
- رستن
- نجات یافتن، آزاد شدن، رها شدن
جستن
- جستن
- یافتن، پیدا کردن رها کردن، رستن رها کردن، رستن
