جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گژدم

گژدم

گژدم
یا گژدم طاس آبگون. برج عقرب. یا گژدم گردون. برج عقرب یا گژدم نیلوفری. برج عقرب
فرهنگ لغت هوشیار

گژدم

گژدم
عقرب. اصح به کاف تازی است. (آنندراج). رشیدی هم به کاف تازی آورده است
لغت نامه دهخدا

گژدهم

گژدهم
از شخصیتهای شاهنامه، نام دژدار ایرانی در زمان نوذر پادشاه پیشدادی
گژدهم
فرهنگ نامهای ایرانی

گندم

گندم
نوعی دانۀ کوچک سرشار از نشاسته که غذای اصلی انسان است و از آن آرد و نان تهیه می کنند، بوتۀ این گیاه برگ های بلند و باریک دارد و هر ساقۀ آن دارای سنبله است، حِنطِه
گندم
فرهنگ فارسی عمید

کژدم

کژدم
جانوریست گزنده و آن را بتازی عقرب خوانند، و حیوانی زهردار می باشد
فرهنگ لغت هوشیار

گودم

گودم
آنچه بشکل دم گاو باشد: سیه چشم و بور ابرش و گاودم سیه خایه و تند و پولاد سم. (فردوسی در وصف رخش رستم)، نای رویین که بهیئت دم گاو بود و در جنگ آنرا بصدا در میاوردند کرنای کوچک نفیر: بدرید کوه از دم گاو دم زمین آمد از سم اسبان بخم، دم گاو ختایی (کژ گاو) پرچم. یا جقه گاو دم. جقه ای که از دم گاو ختایی میساختند: یکی از رومیان نیزه با او (به قنبراوغلی) میرساند جقه گاو دم که دو سر داشته با دستارش افتاده بود
فرهنگ لغت هوشیار