جدول جو
جدول جو

معنی گریان

گریان((گِ))
در حال گریستن، کسی که گریه می کند
تصویری از گریان
تصویر گریان
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با گریان

گریان

گریان
در حال گریستن، کسی که گریه کند و اشک بریزد، اَشک ریز، اَشک بار، اَشک فِشان، اَشک باران، گِریَندِه، گِریِه مَند، گِریِه گَر، گِریِه ناک
گریان
فرهنگ فارسی عمید