جدول جو
جدول جو

معنی گروگر

گروگر((گَ رُ گَ))
قابل پرستش، معبود، خدای تعالی، کروکر
تصویری از گروگر
تصویر گروگر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با گروگر

گروگر

گروگر
دادگر، از نام های باری تعالی، گَرگَر برای مِثال بدان ماند که یزدان گروگر / جهانی نو بر آورده ست دیگر (عنصری - ۶۹)
گروگر
فرهنگ فارسی عمید

دروگر

دروگر
کسی که گندم یا جو یا گیاه دیگر را با داس درو کند، دروکننده
دروگر
فرهنگ فارسی عمید

گراگر

گراگر
با شعله زیاد: گر اگر میسوزد، تند تند: گراگر این جنس را میخرند
گراگر
فرهنگ لغت هوشیار

گرو گر

گرو گر
قابل پرستش معبود: گذر کردم زآب و شکر گفتم بسجده پیش یزدان گرو گر. (لبیبی) توضیح در این مورد بعضی فرهنگها بمعنی قاهر و قادر و غالب (صفات خدا) و برخی دیگر بمعنی مراد بخش نوشته اند (برهان) و صحیح نمی نماید، خدای تعالی (و آن بجای ترکیب توصیفی یزدان گرو گر یا خدای گرو گر است: فرزند تو امروز بود جاهل و عاصی فردات چه فریاد رسد پیش گرو گر ک (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار