جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گرز گران

گراز گراز

گراز گراز
گرازان گرازان: به پیش بازش یوز آمدی گراز گراز. (سوزنی)
گراز گراز
فرهنگ لغت هوشیار

گرد گردان

گرد گردان
حرکت کننده دورانی دوار: گرد آفاق گشته چون پرگار گرد گردان زحرص دایره وار. (حدیقه)، چرخاننده دوران دهنده
فرهنگ لغت هوشیار

زره گران

زره گران
نام ولایتی است: زره گران و تبرسران نام دو ولایت است در طرف دربند شیروان. (انجمن آرا) (آنندراج) :
باکو به بقاش باج خواهد
خزران و ری و زره گران را.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

گره گردان

گره گردان
نام نوعی از بازی است. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

گچ گران

گچ گران
دهی است از دهستان بکش بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون، 15000هزارگزی جنوب خاوری فهلیان، کنار راه شوسۀ کازرون به فهلیان است. دامنه، گرمسیری، مالاریائی و سکنۀ آن 305 تن است. آب آن از چشمه. محصول آن غلات، برنج، نخود و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

گرگران

گرگران
ده کوچکی است از دهستان طارم بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس واقع در 30000گزی جنوب حاجی آباد و 2000گزی باختر راه شوسۀ کرمان به بندرعباس. دارای 35 تن جمعیت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8). قریه ای است در دوفرسنگی کمتر میانۀ جنوب و مشرق طارم. (فارسنامۀ ناصری ص 218)
لغت نامه دهخدا