جدول جو
جدول جو

معنی گردش

گردش((گَ دِ))
گردیدن، دور زدن، حرکت، تحول، پیچ و خم، چین و شکن، جابه جایی، رفتن به جایی برای هواخوری و تفریح یا تماشا
تصویری از گردش
تصویر گردش
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با گردش

گردش

گردش
چرخ زدن چیزی به دور خود، راه رفتن به قصد تفرج، جریان، جابه جایی
گردش دادن: گرداندن کسی یا چیزی در جایی
گردش کردن: دور زدن، تفریح کردن، گشتن
گردش
فرهنگ فارسی عمید