جدول جو
جدول جو

معنی گران مغز

گران مغز((~. مَ))
متکبر، خود خواه، گران سر
تصویری از گران مغز
تصویر گران مغز
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با گران مغز

گران خیز

گران خیز
آنکه دیر از جا برخیزد، دیرجنب، برای مِثال از گران خیزان خواب صبح فصل گل مباش / می رسد خوابی که بیداری فراموشت شود (رضی دانش - لغتنامه - گران خیز)
گران خیز
فرهنگ فارسی عمید

حرام مغز

حرام مغز
نخاع، مادۀ چرب و نرم و سفید رنگ که به شکل طناب میان ستون فقرات جا دارد، مَغزِ حَرام، مَغزِ تیرِه
حرام مغز
فرهنگ فارسی عمید

گران گرز

گران گرز
آنکه گرزی سنگین دارد: گرفتش سنان و کمان و کمند گران گرز را پهلو دیوبند
فرهنگ لغت هوشیار

گران گاز

گران گاز
کسی که دندانهای درشت دارد، سخت گران فروش دندان گرد
گران گاز
فرهنگ لغت هوشیار

حرام مغز

حرام مغز
مغز درون استخوان پشت. مغز ستون فقرات. نخاع. مغز حرام. پشت مغز. حرامغز. مهرۀ گردن. خیطالرقبه
لغت نامه دهخدا

گران خیز

گران خیز
به معنی گران پای. (آنندراج). دیربلندشونده و سخت از جای برخیزنده:
اگرچه شیرپیکر بود پرویز
ملک بود و ملک باشد گران خیز.
نظامی.
از گران خیزان خواب صبح فصل گل مباش
میرسد خوابی که بیداری فراموشت شود.
رضی دانش (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

گران گرز

گران گرز
آنکه گرز گران دارد. دارندۀ گرز سنگین:
گرفتش سنان وکمان و کمند
گران گرز را پهلو دیوبند.
فردوسی
لغت نامه دهخدا