جدول جو
جدول جو

معنی گر گرفتن

گر گرفتن((گُ گِ رِ تَ))
مشتعل شدن، مجازاً، بسیار خشمگین و تحریک شدن
تصویری از گر گرفتن
تصویر گر گرفتن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با گر گرفتن

گر گرفتن

گر گرفتن
مشتعل شدن شعله کشیدن، از شدت حرارت بجان آمدن و بی تاب شدن: وای، گر گرفتم
فرهنگ لغت هوشیار

در گرفتن

در گرفتن
اتخاذ کردن اخذ کردن، آتش گرفتن مشتعل شدن، یا آتش در گرفتن آتش افتادن شعله ور شدن، اثر کردن تاثیر کردن، پرداختن مشغول شدن، آغاز کردن
فرهنگ لغت هوشیار

جر گرفتن

جر گرفتن
جر گرفتن کسیرا اوقاتوی تلخ شدن بغضب آمدن لج گرفتن: (فلانی از بس بیهوده اصرار کرد جرم گرفت) (یکی بود یکی نبود)
جر گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار

در گرفتن

در گرفتن
آتش گرفتن، شعله ور شدن، سوختن، اثر کردن، تاثیر کردن
در گرفتن
فرهنگ فارسی عمید

بر گرفتن

بر گرفتن
گرفتن، برداشتن، برداشتن چیزی از روی زمین، ستردن یا برداشتن چیزی از جایی
بر گرفتن
فرهنگ فارسی عمید

گرم گرفتن

گرم گرفتن
کنایه از با کسی به گرمی و محبت صحبت کردن، اظهار دوستی کردن
گرم گرفتن
فرهنگ فارسی عمید