معنی گر گرفتن گر گرفتن((گُ گِ رِ تَ)) مشتعل شدن، مجازاً، بسیار خشمگین و تحریک شدن تصویر گر گرفتن فرهنگ فارسی معین
گر گرفتن گر گرفتن مشتعل شدن شعله کشیدن، از شدت حرارت بجان آمدن و بی تاب شدن: وای، گر گرفتم فرهنگ لغت هوشیار
در گرفتن در گرفتن اتخاذ کردن اخذ کردن، آتش گرفتن مشتعل شدن، یا آتش در گرفتن آتش افتادن شعله ور شدن، اثر کردن تاثیر کردن، پرداختن مشغول شدن، آغاز کردن فرهنگ لغت هوشیار
جر گرفتن جر گرفتن جر گرفتن کسیرا اوقاتوی تلخ شدن بغضب آمدن لج گرفتن: (فلانی از بس بیهوده اصرار کرد جرم گرفت) (یکی بود یکی نبود) فرهنگ لغت هوشیار
بر گرفتن بر گرفتن گرفتن، برداشتن، برداشتن چیزی از روی زمین، ستردن یا برداشتن چیزی از جایی فرهنگ فارسی عمید