معنی گذاردن تصویر گذاردن گذاردن ((گُ دَ)) گذاشتن، نهادن، طی کردن، سپردن، منعقد کردن، برقرار کردن گذاشتن، نهادن، طی کردن، سپردن، منعقد کردن، برقرار کردن فرهنگ فارسی معین