جدول جو
جدول جو

معنی گتره ای

گتره ای((گُ رَ))
به قیمت مقطوع، بی آن که وزن کنند و یا بشمرند، به تخمین، بدون حساب دقیق، بیهوده
تصویری از گتره ای
تصویر گتره ای
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با گتره ای

گتره یی

گتره یی
بقیمت مقطوع و بی آنکه وزن کنند یا بشمرند، بتخمین (غالبا نادرست) بدون حساب دقیق بیهوده: گتره یی چیزی گفت
فرهنگ لغت هوشیار

کتره ای

کتره ای
در تداول عامه، بغلط. بی اندیشه. بی رویه. (یادداشت مؤلف). بی خود. بدون دلیل. (فرهنگ فارسی معین). بیخودی. بی پایه. باطل و بی معنی و دروغ و بی اساس. (لغات عامیانۀ جمال زاده) : من هیچوقت کارم کتره ای و بدون نقشه نبوده است. (فرهنگ فارسی معین).
- کتره ای گفتن، بی خودی و بدون اطلاع گفتن. بی اندیشه گفتن. بی رویه و نادانسته گفتن. خلاف واقع گفتن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

گتره یی

گتره یی
در تداول عامه، قایم. محکم. سخت: غایم او را زد. غایم صدا کن، نهان. غایب (در لهجۀ بعضی نقاط خراسان).
- غایم باشک، نوعی بازی کودکان. (این بازی را در تداول عامه، غایم موشک هم می گویند)
لغت نامه دهخدا

کتره یی

کتره یی
بیخودی بدون دلیل: من هیچوقت کارم کتره یی و بدون نقشه نبوده است) (شام)
فرهنگ لغت هوشیار