جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گام گام

گام گام

گام گام
آهسته آهسته آرام آرام (قدم زدن) : رفتنت سوی شهر اجل هست روز روز چون رفتن غریب سوی خانه گام گام. (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار

گام گام

گام گام
آهسته آهسته، آرام آرام:
رفتنت سوی شهر اجل هست روزروز
چون رفتن غریب سوی خانه گام گام،
ناصرخسرو،
، بتدریج، رفته رفته:
ناگه روزیت بجر افکند
گر بروی بر پی او گام گام،
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا

تام تام

تام تام
نوعی از آلات موسیقی ضربی است که منشا آن از چین است
تام تام
فرهنگ لغت هوشیار

گرم گرم

گرم گرم
بسیار گرم داغ (هوا و غیره) : سمک گفت: ای جوانمرد، راه تو دور است و گرما گرم است، در حال گرمی: ضماد را گرما گرم روی دمل گذاشتن، بحبوحه صمیم: در گرماگرم روزگارانی بود که دولت... نقشه وسیع متحدالشکل کردن لباسها را دنبال میکرد
فرهنگ لغت هوشیار