جدول جو
جدول جو

معنی گاله

گاله((لِ))
کیسه بزرگ جوال، پنبه زده شده که آماده ریسیدن باشد
تصویری از گاله
تصویر گاله
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با گاله

گاله

گاله
غنده و گلولۀ پنبه
جَوال، کیسۀ بزرگ و ستبری از نخ ضخیم یا پارچۀ خشن که برای حمل بار بر پشت چهارپایان بارکش می اندازند، تاچِه، بارجامِه، گُوال، غَنج، ایزُغُنج، غِرار، غِرارِه، جِوالِق، شَکیش
گاله
فرهنگ فارسی عمید

گاله

گاله
گلوله، توده، بسته ی کلاف شده، نوعی علف هرز که جهت پوشش گیاهی بام مورداستفاده قرار گیرد
فرهنگ گویش مازندرانی

لاله

لاله
گونه سرخ و گلگون، گلی که رنگهای گوناگون دارد و معروفترین آن لاله سرخ و صحرائی است، گلی به شکل جام و سرخ رنگ
لاله
فرهنگ نامهای ایرانی