معنی گاژ - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با گاژ
گاژ
- گاژ
- لوچ، کسی که چشمش پیچیده باشد، کَژبین، چَپ چِشم، چِشم گَشته، کَج چِشم، کَج بین، گاج، کاج، کاچ، کوچ، کِلیک، کَلاژ، کَلاژِه، کَلاج، اَحوَل، دُوبین
فرهنگ فارسی عمید
گاژ
- گاژ
- جا و مقام مطلقاً، (برهان)، ظاهراً مصحف ’گاه’ است، (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا