جدول جو
جدول جو

معنی گارسک

گارسک((سَ))
دانه های ریز و سفت که در برنج و گندم می روید
تصویری از گارسک
تصویر گارسک
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با گارسک

پارسک

پارسک
واحد اندازه گیری فواصل کیهانی، برابر با حدود ۲۶/۳ سال نوری
پارسک
فرهنگ فارسی عمید

گارسه

گارسه
بر گرفته از روسی} کاسا {بر گرفته از} کیس {انگلیسی وانخان جعبه ای کم عمق و خانه خانه (معمولا دارای 114 خانه) که حروف سربی را در خانه های آن جای دهند و حروفچین برای تنظیم کلمات حرفها را از آنها بیرون میاورد و پهلوی هم می چیند محفظه سربی در چاپخانه ها
فرهنگ لغت هوشیار

گارسه

گارسه
جعبه ای خانه خانه که حروف چاپ دستی را برای حروف چینی در آن قرار می دهند
فرهنگ فارسی معین

گارسه

گارسه
جعبه ای دارای خانه های متعدد که در چاپخانه حروف سربی را در آن می ریزند، کاس
فرهنگ فارسی عمید

گارسه

گارسه
از لوازم چاپخانه. در تداول مطابع میزی با یکصد و چهارده خانه که حروف سربی در میان آن خانه ها است و حروف چین برای ترتیب کلمات حروف از آن برمیگیرد. محفظۀ حروف سربی در مطابع
لغت نامه دهخدا