جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کیسه بر

کیسه بر

کیسه بر
دزدی که عیار است و زر از کیسۀ مردم دررباید. (آنندراج). جیب بر. (ناظم الاطباء). دزدی که پول مردم را رباید. جیب بر. (فرهنگ فارسی معین). طرار. (مجمل اللغه) (منتهی الارب) :
دست غیری مبر که در همه شهر
قلبکاران کیسه بر ماییم.
خاقانی.
کیسه برانند در این رهگذر
هرکه تهی کیسه تر آسوده تر.
نظامی.
کیسه بر آن خواب غنیمت شمرد
آمد و ازکیسه غنیمت ببرد.
نظامی.
شنیدم حاسدی زآنها که دانی
که دزد کیسه بر باشد نهانی.
نظامی.
کیسه بری چند شگرفی نمود
هیچ شگرفیش نمی کرد سود.
نظامی (مخزن الاسرار ص 116).
رضاو ورع نیکنامان حر
هوی و هوس رهزن و کیسه بر.
سعدی (بوستان).
نگه دارد آن شوخ در کیسه دُر
که بیند همه خلق را کیسه بر.
سعدی (بوستان).
رجوع به کیسه بریدن شود
لغت نامه دهخدا

کیسه بری

کیسه بری
عمل و شغل کیسه بر. جیب بری. (فرهنگ فارسی معین). طراری. رجوع به کیسه بر و کیسه بریدن شود
لغت نامه دهخدا

شیشه بر

شیشه بر
کسی که شغلش بریدن و جا گذاشتن آن در پنجره ها و در هاست
شیشه بر
فرهنگ لغت هوشیار

کاسه گر

کاسه گر
سفالگر، در موسیقی از الحان قدیم ایرانی، برای مِثال کاس می و قول کاسه گر خواه / چون کوس بگه فغان برآورد (خاقانی - ۵۰۶)
کاسه گر
فرهنگ فارسی عمید