معنی کهولت - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با کهولت
کهوله
- کهوله
- دومو شدن یعنی در ریش موی سیاه و سفید پیدا شدن. (آنندراج). کهل گردیدن. (از اقرب الموارد). رجوع به کهولت و کهل شود
لغت نامه دهخدا
سهولت
- سهولت
- آسانی. (غیاث) (آنندراج). نرم شدن. آسان شدن. رجوع به سهوله شود
لغت نامه دهخدا