معنی کهوف - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با کهوف
کهوف
- کهوف
- جَمعِ واژۀ کهف. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به که-ف ش-ود
لغت نامه دهخدا
کهول
- کهول
- میانسال دو موی، تننده (ص) مردی که در ریش او مو های سیاه و سفید باشد، عنکبوت
فرهنگ لغت هوشیار