جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کوفتگی

کوفتگی

کوفتگی
کوفته بودن: و بیشتر آن از سر پراکندگی خاطر و کوفتگی طبع در قلم آورده با آنک در خدمت هجوم کفار وهزیمتی که... افتاد
فرهنگ لغت هوشیار

کوفتگی

کوفتگی
صدمه و آسیب و ضرب و پایمالی و لگدکوبی و پاسپری. (ناظم الاطباء). کوفته بودن. (فرهنگ فارسی معین). صدمت. صفت و چگونگی کوفته. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و بیشتر آن از سر پراکندگی خاطر و کوفتگی طبع در قلم آورده با آنکه درخدمت هجوم کفار و هزیمتی که... افتاد... (المعجم ازفرهنگ فارسی معین). صاخه، آماسیدگی استخوان از گزیدگی یا کوفتگی که اثر آن باقی باشد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

کشفتگی

کشفتگی
پژ مردگی: این از کشفتگی چو رزان گشت در خزان وان از شکفتگی چو چمن گشت در بهار. (معزی)
فرهنگ لغت هوشیار

کشفتگی

کشفتگی
پراکندگی. پریشانی. (یادداشت مؤلف) ، پژمردگی. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

روفتگی

روفتگی
رُفتگی. (از یادداشت مؤلف). رجوع به رفتگی شود
لغت نامه دهخدا