جشنی بود که ایرانیان در اول ماه آذر برپا می کردند بدین وجه که مردی کوسه و یک چشم و بدقیافه و مضحک را بر خری سوار می کردند و دارویی گرم بر بدن او طلا می نمودند و آن مرد مضحک بادزنی در دست داشت و پیوسته خود را باد می زد و از گرما شکایت
جشنی بود که ایرانیان در اول ماه آذر بر پا میکردند بدین وجه که مردی کوسه و یک چشم و بد قیافه و مضحک را بر خری سوار میکردند و دارویی گرم بر بدن او طلا مینمودند و آن مرد مضحک باد زنی در دست داشت و پیوسته خود را باد میزد و از گرما شکایت میکرد و مردم برف و یخ باو میزدند. چند تن از غلامان شاه نیز همراه او بودند و از هر دکانی یک درهم سیم میگرفتند و اگر کسی از دادن وجه اهمال و تعلل میکرد کوسه از گل سیاه و مرکب که همراه داشت بر جامه آن کس می پاشید و از هنگام صباح تا هنگام نماز ظهر هر چه جمع میشد تعلق بپادشاه داشت و از آن پس تا هنگام نماز عصر هر چه گرد میامد بکوسه و گرو که با او همراه بودند. اگر کوسه بعد از هنگام نماز عصر بنظر بازاریان در میامد او را آن قدر که میتوانستند میزدند. این روز را بعربی رکوب کوسج میخواندند
جشنی که در اول آذرماه برگزار می شد و در آن مرد کوسه ای را سوار بر خر می کردند و آن مرد بادبزنی به دست می گرفت و خود را باد می زد و از گرما شکایت می کرد و مردم برف و یخ به طرف او پرتاب می کردند و از هر دکانی چیزی می گرفت، رکوب کوسج
نام جشنی است که پارسیان در غرۀ آذرماه می کرده اند و وجه تسمیه اش آن است که در این روز مرد کوسۀ یک چشم بدقیافۀمضحکی را بر الاغی سوار می کردند و داروی گرم بر بدن او طلا می کردند و آن مرد مضحک مروحه و بادزنی در دست داشت و پیوسته خود را باد می زد و از گرما شکایت می نمود و مردمان برف و یخ بر او می زدند و چندی از غلامان پادشاه نیز همراه او بودند و از هر دکانی یک درم سیم می گرفتند و اگر کسی در چیزی دادن اهمال و تعلل می کرد گل سیاه و مرکب همراه او بود بر جامه و لباس آن کس می پاشید و از صباح تا نماز پیشین هرچه جمع می شد تعلق به سرکار پادشاه داشت و از پیشین تا نماز دیگر به کوسه و جمعی که با او همراه بودند. و اگر کوسه بعد از نماز دیگر به نظر بازاریان درمی آمد او را آنقدر که توانستند می زدند. و آن روز را به عربی رکوب کوسج خوانند. گویند در این روز جمشید از دریا مروارید برآورد و در این روز خدای تعالی حکم سعادت و شقاوت فرمود. هرکه در این روز پیش از آنکه حرف زند، بهی بخورد و ترنج ببوید تمام سال او را سعادت باشد. (برهان) (از آنندراج) (ناظم الاطباء)