جدول جو
جدول جو

معنی کنسول گری

کنسول گری((~. گَ))
اداره یا محل کار کنسول
تصویری از کنسول گری
تصویر کنسول گری
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کنسول گری

کنسول گری

کنسول گری
اداره ای که کنسول با کارمند انش در آن بکار مشغولند قنسول گری
کنسول گری
فرهنگ لغت هوشیار

کنسولگری

کنسولگری
اداره که کنسول و کارمندانش در آن بکار مشغولند، قنسولگری
کنسولگری
فرهنگ لغت هوشیار

کنسولگری

کنسولگری
اداره ای که کنسول یا کارمندانش در آن به کار مشغولند. قنسولگری. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کنسول (معنی اول) شود
لغت نامه دهخدا

کسوت گری

کسوت گری
ترزبانی ترجمانی، گزارشگری در این سروده نظامی خرد نامه ها را به لفظ دری ز یونان زبان کرد کسوت گری ترجمه
فرهنگ لغت هوشیار