جدول جو
جدول جو

معنی کنسرواتوار

کنسرواتوار
کسی که به سنن و آداب گذشته پابند است و از بدعت ها احتراز دارد، محافظه کار
تصویری از کنسرواتوار
تصویر کنسرواتوار
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کنسرواتوار

کنسرواتوار

کنسرواتوار
مدرسه ای که در آنجا موسیقی، تئاتر و هنرهای نمایشی را تدریس کنند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

کنسرواتوآر

کنسرواتوآر
مدرسه ای که در آن جا موسیقی تأتر و هنرهای نمایشی را تدریس می کنند
کنسرواتوآر
فرهنگ فارسی معین

کنسرو اتوآر

کنسرو اتوآر
مدرسه ای که در آنجا موسیقی تاتر و هنر های نمایش را تدریس کنند
کنسرو اتوآر
فرهنگ لغت هوشیار