جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کنت

کنت

کنت
استواری استوارگریدن انگلیسی از} کومس {لاتینی به ارش همدم کنت (گویش بلوچی) کند کنداور
فرهنگ لغت هوشیار

کنت

کنت
قدیمی ترین قلمرو کشورهای هفتگانه انگلوساکسون است که مرکز آن ’کانتربوری’ در انگلستان و شهرهای اصلی آن دوور، فولکستن و کانتربوری است. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا

کنت

کنت
حمدالله مستوفی این نام را در شمار بلاد مشهور ماوراءالنهر یاد می کند ولی یاقوت از آن نامی نمی برد و ’کنب’ را از شهرهای ماوراءالنهر می داند و ظاهراً یکی مصحف دیگری است: و به جانب شهر کنت امیری با یک تومان لشکر روان شد. (جهانگشای جوینی چ قزوینی صص 69- 70). و خبر او چون به سمع الوش ایدی رسید لشکر را بر هر دو طرف جیحون به چند جایگاه بداشت و به کشتی ها پل بستند و عراده ها بر کار کردند... چون به کنار بارجلیغ کنت رسید... از آب برون آمد. (جهانگشای جوینی ص 72)
لغت نامه دهخدا

کنت

کنت
در قرون وسطی به فرمانده نظامی یک سرزمین اطلاق می گردید که به وسیلۀ سلسلۀ شارلمانی به وجود آمده و به تدریج به استقلال رسیدند و سپس عنوان نجبا گردید که از ’مارکی’ پایین تر و از ’ویکنت’ بالاتر بودند. (از لاروس). لقبی است که در فرنگستان به مردمان نجیب و شریف می دهند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

کنت

کنت
توانا و استوار گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

کنت

کنت
درشت گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا