قربان باشد که کمان در آن کنند. (فرهنگ رشیدی). به معنی قربان که کمان در آن گذارند چرا که جوله به معنی ترکش است، چون قربان بی ترکش نبندند لهذا چنین گفته شد و آن را نیم لنگ نیزگفته اند. (آنندراج) (غیاث). جایی که در آن کمان گذارند. غلاف کمان. (ناظم الاطباء). کمان چوله. (برهان) (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کمان چوله شود
کمان کوچک، برای مِثال ز چین زلف کمندت کسی نیافت خلاص / از آن کمانچۀ ابرو و تیر چشم نجاح (حافظ - ۱۰۰۸)، در موسیقی ساز زهی آرشه ای با کاسه ای به صورت کُرۀ ناقص و متصل به یک دستۀ باریک که در هنگام نواختن معمولاً به صورت عمودی بر روی زمین یا پای نوازندۀ قرار می گیرد