جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کمالات

کمالات

کمالات
فضایل و کمالها و فضیلتها. (از ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ کمال. (فرهنگ فارسی معین) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کمال شود.
- جامع کمالات، کسی که دارای همه فضایل باشد. (ناظم الاطباء) : و جد آنان میرزا ابوالقاسم از سادات عالیشأن و جامع کمالات صوری و معنوی و در خدمت سلاطین معزز بود. (عالم آرای عباسی از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

کمالیت

کمالیت
کمال: (هر چه گفتیم در اوصاف کمالیت دوست همچنان هیچ نگفتیم که صد چندین است)، (بدایع) توضیح کمال خود مصدر است و احتیاجی به یت مصدری ندارد ولی در فارسیاستعمال شده
کمالیت
فرهنگ لغت هوشیار

ممالات

ممالات
یاری کردن کمک کردن، یاری مدد. کمک کردن، یارمندی، مساعدت
ممالات
فرهنگ لغت هوشیار

اکمالات

اکمالات
جَمعِ واژۀ اِکمال. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به اکمال شود
لغت نامه دهخدا

خمالات

خمالات
جَمعِ واژۀ خماله. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). رجوع به خمله شود
لغت نامه دهخدا