معنی کم محل - فرهنگ فارسی معین
معنی کم محل
کم محل((~. مَ حَ))
بی اعتبار، کم توجه، کم لطف
تصویر کم محل
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با کم محل
کم محل
کم محل
کسی که دارای اعتبار و اهمیت اندک باشد، کم توجه (نسبت بدیگران) کم لطف
فرهنگ لغت هوشیار
کم محلی
کم محلی
کم ارجی، کم نواختی کم مهری دارای اعتبار و اهمیت اندک بودن 0، کم توجهی کم لطفی: (از همین امروز من تصمیم گرفته ام نسبت باو کم محلی نشان بدهم)
فرهنگ لغت هوشیار
کم عقل
کم عقل
اَحمَق، کُودَن، کَم خِرَد، اَبلَه، نابِخرَد، بی عَقل، کاغِه، خَرطَبع، اَنوَک، دَبَنگ، گَردَنگَل، لادِه، دَنگِل، کانا، دَنگ، گول، فَغاک، شیشِه گَردَن، بَدخِرَد، سَبُک رای، خام ریش، ریش کاو، کَردَنگ، چِل، غَمر، خُل، تَپَنکوز، کَهسَلِه، غُتفَرِه، تاریک مَغز
فرهنگ فارسی عمید
کل مکل
کل مکل
از قال مقال تازی غوغا (این واژه پارسی است) شور بانگ شور و غوغا قال مقال: (مطربا، حق حق ما از دم گوینده تست این همه کل مکل از تنبک کوبنده تست)، (گل کشتی)
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.