کالیوه. (فرهنگ رشیدی). مقلوب کالیوه. (انجمن آرا). کالیوه. نادان. احمق. (فرهنگ فارسی معین) ، سرگشته. گیج. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کلیاوه کردن شود، کر را گویند یعنی کسی که گوش او نشنود و به عربی اصم خوانند. (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
زَغَن، پرنده ای شبیه کلاغ و کمی کوچک تر از آنکه جانوران کوچک را شکار می کند غَلیواج، کَلیواج، موش رُبا، چوژِه رُبا، گوشت رُبا، گُنجِشک سیاه، خاد، خات، جول، پَند، جَنگلاهی، چَنگلاهی، چَنکلاهی، چَنگلانی
زَغَن، پرنده ای شبیه کلاغ و کمی کوچک تر از آنکه جانوران کوچک را شکار می کند غَلیواج، کَلیواژ، موش رُبا، چوژِه رُبا، گوشت رُبا، گُنجِشک سیاه، خاد، خات، جول، پَند، جَنگلاهی، چَنگلاهی، چَنکلاهی، چَنگلانی