معنی کله معلق - فرهنگ فارسی معین
معنی کله معلق
کله معلق((~. مُ عَ لَ))
سرنگون، واژگون
تصویر کله معلق
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با کله معلق
کله معلق
کله معلق
در تداول عامه، معلق با سر. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کله معلق زدن شود، حَباجُعَل. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به حباجعل شود
لغت نامه دهخدا
کله ملاق
کله ملاق
همان کله معلق است. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده). رجوع به کله معلق شود
لغت نامه دهخدا
پل معلق
پل معلق
پلی که پایه ندارد و در دو طرف آن دو آهن قوسی شکل قرار می دهند و سرهای آن ها را بر روی زمین یا بر روی کوه محکم می کنند و خود پل را به وسیلۀ میله های ضخیم به آن آهن ها آویزان می کنند
فرهنگ فارسی عمید
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.