جدول جو
جدول جو

معنی کلوس

کلوس((کُ))
اسبی که چشم و روی و پوزش سفید باشد و آن را شوم می دانستند
تصویری از کلوس
تصویر کلوس
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کلوس

کلوس

کلوس
اسبی که چشم و روی و پوز او سفید باشد و آنرا شوم میدانستند: (کلوس (و) کژ دم و چپ شوره پشت و آدم گیر یسارو عقرب و چل سم سفید و کام سیاه)، (بنقل رشیدی در چل)
کلوس
فرهنگ لغت هوشیار

کلوس

کلوس
اسبی را گویند که چشم و رو و پوز او سفید باشد و این چنین اسب را شوم و بدیمن می دانند. (برهان) (آنندراج). اسبی که رو و چشم و پوزۀ وی سپید باشد. (ناظم الاطباء). اسبی که چشم و روی و پوز او سفید باشد و آن را شوم می دانستند. (فرهنگ فارسی معین) :
کلوس (و) کژدم و چپ شوره پشت و آدم گیر
یسار و عقرب و چل، سم سفید و کام سیاه.
(از فرهنگ رشیدی، ذیل چل)
لغت نامه دهخدا

کلوس

کلوس
قسمی سبزی صحرایی بهارۀ خوردنی که در آشها کنند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا