جدول جو
جدول جو

معنی کلاته

کلاته((کَ تِ))
قلعه یا ده بزرگی که بر سر کوه و یا پشته بلندی ساخته باشند، کلات
تصویری از کلاته
تصویر کلاته
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کلاته

کلاته

کلاته
در کُشتی وقتی هر دو پای حریف در سگک باشد، ده و قلعۀ کوچک، مزرعۀ کوچک
کلاته
فرهنگ فارسی عمید

کلاته

کلاته
خانه محقر: (مهران به گفت: معلومست که صدمه هادم اللذات چون در رسد کاشانه کیان و کاخ خسروا همچنان در گرداند که کومه بیوه زنان و باقصر قیصر همان تواند کرد که با کلاته گدایان)، مزرعه کوچک، کاخ شاهی که گرد آن خانه ها ساخته باشند دسکره: (چو دیوار شهر اندر آید ز پای کلاته نباید که ماند بجای)، (چو نا چیز خواهد شدن شارسان نماناد بر پای بیمارسان)، توضیح: مولف السامی فی الاسامی در معنی دسکره کلاته را اورده و در شرح سامی کلاته چنین معنی شده: (هو بنا شبه قصر حوله بیوت)
کلاته
فرهنگ لغت هوشیار

کلاته

کلاته
دهی است از کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. محلی کوهستانی و سردسیر است. آب آن از رود خانه گیزه، محصول آنجا غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

کلاله

کلاله
زلف، کاکل، بخشی از گل که برای جذب دانه های گرده نگه داشتن و رویاندن آنها و تولید میوه است
کلاله
فرهنگ نامهای ایرانی

کلافه

کلافه
بی تاب، سردرگم، کلاف
کلافه شدن: کنایه از مانند کلاف سردرگم شدن، سرگشته شدن، گیج شدن
کلافه کردن: کنایه از کسی را مانند کلاف سردرگم کردن، گیج کردن، سرگشته ساختن
کلافه
فرهنگ فارسی عمید

کلاله

کلاله
کسی که نه پدر دارد و نه فرزند، آنکه بستۀ کسی باشد اما از خویشان نزدیک مانند پسر و برادر نباشد و از خویشان دور باشد
کلاله
فرهنگ فارسی عمید