کَرکَس، پرنده ای درشت با منقار قوی، گردن بدون پر، بال های بلند و دید قوی که معمولاً از لاشۀ جانوران تغذیه می کند، وَرکاک، دال، شیرگُنجِشک، مُردارخوٰار، لاشخُور، دَژکاک، دالمَن، نَسر
نوعی از کرکس باشد و آن مرغی است که بر سر او پر نمی باشد. (برهان). نوعی از کرکس مردارخوار که سر آن پر ندارد و کل است (آنندراج). نوعی کرکس که سر وی پر ندارد. (فرهنگ فارسی معین). از: کل (بی موی) + مرغ. (حاشیۀ برهان چ معین) : بیضۀ کلمرغ به زیر همای از نسب خویش شود بچه زای. امیرخسرو دهلوی (از فرهنگ رشیدی)
از قال مقال تازی غوغا (این واژه پارسی است) شور بانگ شور و غوغا قال مقال: (مطربا، حق حق ما از دم گوینده تست این همه کل مکل از تنبک کوبنده تست)، (گل کشتی)