معنی کفج - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با کفج
خفج
- خفج
- سست، آب آشامیدنی دیو خار لاز گیاهان سنگینیی که بهنگام خواب شخص احساس کند بختک
فرهنگ لغت هوشیار
لفج
- لفج
- لب ستبر مانند لب شتر، برای مِثال خروشان ز کابل همی رفت زال / فروهشته لفج و برآورده یال (فردوسی - ۱/۲۲۷)
فرهنگ فارسی عمید
کفر
- کفر
- مقابلِ ایمان، بی دینی، کنایه از سخن کفرآمیز یا حاکی از کفر مثلاً کفر نگو، ناسپاسی
فرهنگ فارسی عمید