جدول جو
جدول جو

معنی کف سفید

کف سفید((کَ س))
کنایه از صاحب همتی که به سبب بخشش تهیدست شده
تصویری از کف سفید
تصویر کف سفید
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کف سفید

کف سفید

کف سفید
خو سفید دست و دلباز صاحب همتی که بسبب بخشش تهیدست شده
کف سفید
فرهنگ لغت هوشیار

کف سفید

کف سفید
برف را گویند. (برهان). کنایه از برف باشد. (انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

کف سفید

کف سفید
کنایه از مردم صاحب همت است که بسبب بخشندگی مفلس و پریشان شده باشد. (برهان) (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

کل سفید

کل سفید
دهی از دهستان کلیایی بخش سنقر کلیایی است که در شهرستان کرمانشاهان واقع است و 550 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

کم سفید

کم سفید
دهی از دهستان جوزم و دهج است که در بخش شهربابک شهرستان یزد واقع است و 339 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا

کن سفید

کن سفید
دهی از دهستان بهمئی سردسیر است که در بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پر سفید

پر سفید
آنکه پرسفید رگ دارد سفید پر. یا چای پرسفید. نوعی چای معطر که رنگ آن مایل بسفید است
فرهنگ لغت هوشیار