معنی کشت - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با کشت
کشت
- کشت
- کاشتن، زراعت، محصول، در پزشکی تکثیر میکروب ها یا سلول های بافت زنده با قرار دادن آن ها در محیط های مناسب
کشت کردن: کاشتن، زراعت کردن
فرهنگ فارسی عمید
کشت
- کشت
- دو گردوی روی هم قرار داده شده، کشت و زرع، زوج هر چیز، وسیله ای در دام داری ریسمانی از چرم که یک سر آن حلقه ای فلزی
فرهنگ گویش مازندرانی