کشاورزی کشاورزی زراعت، فلاحت: (ایوب را هزار و پانصد جفت گاو بود که بکشاورزی بیرون شدندی و اندر ضیعت او بودند)، (تفسیر کمبریج) فرهنگ لغت هوشیار