جدول جو
جدول جو

معنی کشاف

کشاف((کَ شّ))
بسیار کشف کننده، بسیار پیدا کننده
تصویری از کشاف
تصویر کشاف
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کشاف

کشاف

کشاف
نام قریتی است بساحل رود زاب در موصل و آن را قلعتی بوده بسیار عظیم در نزدیکی مصب رود خانه زاب. بدان ناحیه نصارا زندگی کنند. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

کشاف

کشاف
بسیار کشف کننده. بسیار پیداکننده. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، گشاینده و کارهای مشکل را حل کننده، تفسیر و تعبیر کننده. (از ناظم الاطباء).
- شرح کشاف، کنایه از بیان آشکار و واضح. (از ناظم الاطباء). و ظاهراً اشاره است به شرح کشاف زمخشری که بسیار مفصل و واضح است
لغت نامه دهخدا

شکاف

شکاف
پسوند متصل به واژه به معنای شکافنده مثلاً خاراشکاف، کوه شکاف، اشکاف، کاف،
چاک، رخنه، درز، تراک، کلاف ابریشم، برای مِثال شکوفه همچو شکاف است و میغ دیباباف / مه و خور است همانا به باغ در صراف (ابوالمؤید بلخی - شاعران بی دیوان - ۵۹)
شکاف
فرهنگ فارسی عمید

کشباف

کشباف
کش بافنده، آنکه جامه یا پارچۀ کش ببافد، ویژگی پارچه ای که در بافت آن کش به کار رفته است، کش بافته
کشباف
فرهنگ فارسی عمید